سپس ماشین انتظامی شناسایی قاچاقچی قاچاقچیان

سپس: ماشین انتظامی شناسایی قاچاقچی قاچاقچیان سوخت قاچاق قاچاق کالا استان گیلان کالای قاچاق کارت شناسایی گوشی های قاچاق

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    مرتضی و مهدی فنونی‌زاده، دو برادر فوتبالی هستند که علی رغم خیلی از برادران دیگر رابطه خیلی خوبی داشته و دارند. برادر کوچکتر که علی رغم میلش در دهه ٦٠ استقلالی ش

    اعجوبه‌های دهه ٦٠

    اعجوبه های دهه ٦٠

    عبارات مهم : زندگی

    مرتضی و مهدی فنونی زاده، دو برادر فوتبالی هستند که علی رغم خیلی از برادران دیگر رابطه خیلی خوبی داشته و دارند. برادر کوچکتر که علی رغم میلش در دهه ٦٠ استقلالی شد، مدتی درگیر اعتیاد بود ولی با کمک برادر بزرگتر یعنی مرتضی به زندگی برگشت. حالا مهدی توانسته در یک تیم دسته اولی عنوان مدیرفنی را به خود تخصیص داده شده است دهد ولی هر دو نفر از این که ستاره های دهه ٦٠ نتوانستند وارد جرگه مربیان فوتبال در رده اوج شوند، گلایه می کنند.

    هنوز هم با وجود پرسشها فراوان مهدی و مرتضی پشت یکدیگر هستند و از برادر خود به نیکی یاد می کنند. داستان عجیب زندگی این دو پیشکسوت سرخابی که سابقه بازی در تیم ملی در کنار یکدیگر را هم دارند، ما را به این فکر انداخت تا دقایقی به گپ و گفت یکسان با آنها بپردازیم.

    اعجوبه‌های دهه ٦٠

    مهدی فنونی زاده: فوتبالیست های دهه ٦٠ به حق ارزش نرسیدند

    برادر کوچکتر مرتضی فنونی زاده بعد از گذراندن یک دوره سخت توانسته حالا جایگاهی جهت خودش در فوتبال دست وپا کند. او که دیگر علاقه ای ندارد راجع به اتفاقات تلخ زندگی اش صحبت کند، مثل برادرش از واکنش‌ها مدیران فوتبال گلایه می کند. در ادامه مشروح گفت وگوی «شهروند» با مهدی فنونی زاده را می خوانید:

    از سمتی که اخیرا در تیم دسته اولی آلومینیوم اراک گرفتید، شروع کنیم. چه شد که مدیرفنی این تیم شدید؟

    مرتضی و مهدی فنونی‌زاده، دو برادر فوتبالی هستند که علی رغم خیلی از برادران دیگر رابطه خیلی خوبی داشته و دارند. برادر کوچکتر که علی رغم میلش در دهه ٦٠ استقلالی ش

    مدیرعامل این کلوب از دوستان من است و این پیشنهاد را داد که به آنها کمک کنم و من هم استقبال کردم. فعلا در اراک مستقر نشدم و امیدوارم بتوانم به این تیم کمک کنم.

    به نظر می رسد بعد از اتفاقاتی که چند سال درگیر آن شده است بودید، یک بازگشت رویایی داشتید.

    من هم فقط می توانم خدا را شکر کنم. به هرحال اتفاقاتی که جهت من رخ داد، خوب نبود. دیگر نمی خواهم به آن روزها فکر کنم و ان شاءالله هر روز بتوانم در زمینه مربی گری بالاتر بروم.

    حتما انتظار دارید که به عنوان سرمربی در لیگ دسته اول یا حتی لیگ برتر حضور داشته باشید؟

    اعجوبه‌های دهه ٦٠

    سیستم فوتبال نسبت به دورانی که بازی می کردیم، تفاوت کرده هست. می توانم بگویم رفاقت ها مرده است و کسی به فکر امثال من، مجتبی محرمی و بقیه هم نسلی های ما نیست. هر کسی جایی تیم می گیرد، نزدیکان خودش را می برد. من ١٢ سال است که بالاترین مدرک مربی گری را دارم ولی هیچ کس سراغ ما نمی آید. مثل دانه های تسبیح، مربیان داخل فوتبال جابه جا می شوند و هیچ صورت جدیدی را نمی بینیم. بعضی از این مربیان اصلا فوتبال بازی نکردند و حالا جهت خودشان تیم دارند. از آن سمت می بینیم امثال مجتبی محرمی و ناصر محمدخانی بیرون گود هستند. مگر اینها چه چیزی کم دارند؟ سال ها بازیکن تیم ملی بودند و الان هم مدرک مربی گری دارند ولی نفرات دیگری جای ارزش را گرفته اند.

    نقش این اتفاقات در این که بعضی از هم دوره ای های شما در یک مقطع زمانی به بیراهه رفتند را چقدر می دانید؟

    قطعا تاثیرگذار بوده هست. ما بی توجهی دیدیم که ناامید شدیم و پای مان را کج گذاشتیم. اصلا کسی هم راه خلاف نرود و بخواهد سالم زندگی کند، مگر منبع درآمدی دارد؟ شنیدم محمد پنجعلی آتلیه عکاسی زده هست. کار بدی نیست ولی من می گویم افتخاراتی که محمد پنجعلی داشته را کدام یک از مربیان فعلی فوتبال ما دارند؟ واقعا از این اتفاقات شاخ درنمی آورید؟

    مرتضی و مهدی فنونی‌زاده، دو برادر فوتبالی هستند که علی رغم خیلی از برادران دیگر رابطه خیلی خوبی داشته و دارند. برادر کوچکتر که علی رغم میلش در دهه ٦٠ استقلالی ش

    از نظر شما آیا در تمام این سال ها از پیشکسوتان دهه ٦٠ و ٧٠ در مربیگری کمتر استفاده شده است است؟

    این را من نباید جواب بدهم. ما را از فوتبال دور کردند و به سمت دیگری فرستادند. در وهله نخست اگر از ما در فوتبال بعد از خداحافظی مان استفاده می شد، حداقل سرمان به فوتبال گرم بود. البته بحث مخارج زندگی هم است و قطعا درآمدزایی نیز وجود دارد ولی اولویت این است که فوتبالی ها در فوتبال باشند. هنوز هم امیدوارم این فوتبال تکانی بخورد تا بازیکنان دهه ٦٠ به حق ارزش برسند.

    اعجوبه‌های دهه ٦٠

    آقا مرتضی می گفت اول شما به علی پروین و پرسپولیس علاقه داشتید و درنهایت به استقلال رفتید و برادرتان هم شرایطی دقیقا برعکس داشت؟

    بله، دقیقه همین طور بود. اتفاقاتی افتاد که مرتضی به پرسپولیس رفت و من هم گفتم که هر دو برادر یک جا نباشیم جهت مان بهتر است و به همین خاطر به استقلال رفتم. خدا منصور پورحیدری را رحمت کند. یک روز یکی از فرزند ها سراغ من آمد و گفت پورحیدری ابراز علاقه کرده جهت استقلال بازی کنی که من هم گفتم برایم باعث افتخار هست. از آن به بعد دیگر استقلالی شدم و هیچ وقت به این که به پرسپولیس علاقه داشتم، فکر نکردم، یعنی قلبا دیگر استقلالی شدم و گذشته را فراموش کردم. پیراهن هر باشگاهی را می پوشی، باید به همان تعصب داشته باشی.

    علی رغم خیلی از برادرانی که در فوتبال بوده اند، شما و آقا مرتضی هر لحظه پشتیبان هم بوده اید؟

    من کاری به نفرات دیگر ندارم ولی هر لحظه پیش خودم گفته ام که فوتبال تمام می شود ولی برادربودن تمامی ندارد. ما آن قدر به هم نزدیک هستیم که حتی در یک محله زندگی می کنیم. هوای همدیگر را داریم و تا آخر عمر هم هر مشکلی داشته باشیم، از هم کمک می گیریم. الان هم در آلومینیوم اراک تلاش می کنم از کمک مرتضی استفاده کنم و او را هم در آن جا به کار بگیرم.

    در سال هایی که فوتبال بازی می کردید، هیچ خودتان را جای یکدیگر جا نزدید؟

    خیلی شباهت نداریم که بخواهیم چنین کاری کنیم. مرتضی از من ٥ سال بزرگتر هست، با این حال هر لحظه به یکدیگر کمک کردیم.

    در آخر راجع به تیم فعلی استقلال و مشکلاتی که گریبانگیرش شده است هم صحبت کنید.

    من ١٠٣ بازی جهت استقلال کردم و فقط یک باخت آوردیم. الان می بینم این تیم در ٦ هفته ٤ باخت آورده که عجیب هست. دیگر باختن جهت استقلال عادی شده است و اصلا جهت ارزش هم مهم نیست. زمانی شده است بود که هنگامی که ما به زمین می رفتیم، تماشاگران زیر ٤گل از ما قبول نمی کردند. آن وقت چقدر حقوق می گرفتیم؟ ما ماهانه ٨، ٩ هزار تومان دستمزد داشتیم. بعضی می گویند آن موقع خیلی پول بوده ولی این طور هم نیست. من ٩ هزار تومان حقوق می گرفتم و ٧ هزار تومان اجاره منزل می دادم. نه کسی خودروی آنچنانی داشت و نه حاشیه ای داشتیم. نسل فعلی هم نوش جان ارزش که پول های میلیاردی می گیرند ولی به اندازه ای که پول می گیرند، بازی کنند. حداقل جهت آن هوادارانی که اشک می ریزند، غیرت به خرج دهند.

    مرتضی فنونی زاده: ما فوتبالیست ها دو بار فوت را تجربه می کنیم

    برادر بزرگتر که ٥ سال فاصله سنی با مهدی دارد، یکی از مشوقان مهم برادرش جهت بازگشت به زندگی بود. او از این که توانسته مهدی را ترغیب کند تا زندگی اش را سالم ادامه دهد، خوشحال هست. صحبت کردن با مرتضی فنونی زاده که از گفتن پشت پرده های فوتبال ابایی ندارد، شیرین هست. در ادامه مشروح گفت و گوی «شهروند» با مرتضی فنونی زاده را می خوانید:

    این روزها مشغول چه فعالیتی در حوزه فوتبال هستید؟

    ما به همراه بهروز سلطانی و نجم الدین بخشی که از پیشکسوتان پرسپولیس هستند، مدرسه فوتبالی در تابستان داشتیم. البته آن قدر از این مدرسه فوتبال راضی بودند که والدین بازیکنان از ما درخواست کردند ترم پاییز را هم برگزار کنیم. مهدی، برادرم نیز اخیرا مدیرفنی تیم آلومینیوم اراک شده است و از من هم خواسته آن جا کمکش کنم.

    به نظر می رسد آقا مهدی هم بعد از اتفاقاتی که چند سال درگیر آن بود، با سلامت کامل به فوتبال برگشته است؟

    بله، مهدی چند سالی درگیر اعتیاد شده است بود و از نظر معنوی و روانی به هم ریخته بود. خدا را شکر که او به روزهای خوب خود بازگشته و از پستی هم که در تیم اراکی گرفت، خیلی خوشحال شدم. به هرحال هرکسی تا سلامت نباشد، نمی تواند کاری از پیش ببرد.

    آن طور که ما می دانیم شما به عنوان یک برادر بزرگتر کنارش بودید و به بهبودش کمک کردید؟

    مهدی دیگر فرزند نیست و الان ٥٢ سالش هست. تنها چیزی که در برادر عوض نشده، خوش قلبی او هست. به خاطر مشکلاتی که داشت، مدتی درگیر اعتیاد شد. البته این اتفاق نه تنها جهت مهدی بلکه جهت خیلی از بازیکنانی که در دهه ٦٠ و ٧٠ فوتبال بازی می کردند، رخ داد و آنها هم آلوده شدند. خدا را شکر می کنم که مهدی به راه راست هدایت شد و به زندگی برگشت. ما ورزشکاران دو بار در زندگی می میریم؛ یک بار هنگامی که فوتبال را کنار می گذاریم و یک بار هم هنگامی که که مثل بقیه زندگی مان تمام می شود. بعضی از بازیکنان با همین فوت نخست، کارشان تمام می شود و به سمتی می روند که اصلا در شأن آنها نیست.

    شما علت اتفاقی که جهت برادرتان رخ داد را دقیقا چه می دانید؟

    بی توجهی مسئولان فوتبال باعث چنین اتفاقی شد. مدیران فوتبال ما، فوتبالی نیستند و همه با رانت و رفیق بازی بر مسند کار هستند. به همین علت است که به پیشکسوتان و کسانی که جهت این فوتبال زحمت کشیدند، کمتر اهمیت می دهند.

    واقعا جای پرسش است که از هم نسل های شما کمتر نفراتی هستند که حالا در حوزه مربی گری فعالیت کنند؟

    از نظر من هم عجیب است ولی اتفاق افتاده و به کسی هم برنمی خورد. جهت یک بازیکن که در عالی ترین تیم کشور عزیزمان ایران و تیم ملی بازی کرده، شاید پایین ترین پست، اداره یک مدرسه فوتبال باشد. البته این عنوان جهت من افتخاری است ولی آیا نباید در طی تمام این سال ها به من و امثال من تیم بدهند و یک بار اعتماد کنند؟ باور کنید تمام مدارک مربی گری را هم گرفته ام و از این نظر هیچ کمبودی ندارم. همان طور که گفتم فقط بحث من نیست. رضا رجبی، جعفر مختاری فر، شاهین بیانی، شاهرخ بیانی و… آیا نباید در هیچ تیمی سمت فنی داشته باشند؟ اخیرا شنیدم که محمد پنجعلی آتلیه عکاسی افتتاح کرده هست. کار بدی نیست ولی آیا نباید از یک اسطوره در فوتبال کشور عزیزمان ایران استفاده شود؟

    شما از چه کسی توقع دارید که به مطالبات پیشکسوتان پیگیری کند؟

    من زیاد از همه از فدراسیون توقع دارم. مدیران کلوب که هر چند سال یک بار عوض کردن می کنند و اصلا ورزشی هم نیستند. درواقع آنها مستاجر ما پیشکسوتان هستند. اگر واقعا به فکر ما و استفاده از توانایی پیشکسوتان بودند که یک تیم حداقل در رده پایه می دادند و می گفتند هر کسی در پست خودش سالی دو بازیکن به بزرگسالان تحویل دهد. ما امسال یک بازیکن ٩ساله در مدرسه فوتبال مان داشتیم که حتی نمی دانم اسمش دقیقا چی هست. به او می گوییم «علی جیغی» ولی باور کنید مثل مسی هست. این فرزند بااستعداد باید کجا برود و خودش را معرفی کند؟ البته من قصد دارم با مهدی مهدوی کیا صحبت کنم تا این بازیکن را به آکادمی اش ببرد.

    در تمام این سال ها از تیم های لیگ برتری پیشنهادی دریافت نکردید؟

    اصلا بحث من نیست، خیلی از هم دوره ای هایی من که جهت خودشان کسی بودند، الان منزل نشین هستند. ١٠ مربی در لیگ برتر داریم که به صورت چرخشی در تیم های متفاوت هستند. جالب است که با عالی ترین امکانات هم نمی توانند نتیجه بگیرند ولی یک تیم دیگر به آنها می دهند. مگر چه می شود که یک بار هم به ما اعتماد کنند؟ لیگ برتر که هیچ، تیم دسته سومی هم به ما نمی دهند.

    هیچ وقت تلاش نکردید با مدیران فوتبالی ارتباط برقرار کنید و از این طریق تیم بگیرید؟

    ما شاگرد علی پروین هستیم و هیچ وقت زیر بار حرف زور نمی رویم. یک مثال واضح به شما می گویم. من با پنجعلی و سلطانی به پیشنهاد یکی از تیم های لیگ یکی، جهت مذاکره رفتیم. قرار بود پنجعلی سرمربی باشد و من هم دستیارش باشم. مدیر آن کلوب به ما گفت که باید ١٠ بازیکن را نادیده بگیرید و بقیه را جذب کنید. تا این حرف را شنیدیم، چک های ٤٠٠میلیونی و ٢٠٠ میلیونی که گرفته بودیم را برگرداندیم. یکی از همکاران ما گفت همه مربیان این روزها از این کارها می کنند ولی من گفتم ما این کاره نیستیم. منظورشان این بود که ١٠بازیکن را با پول به تیم می آورند و باید هم بازی کنند. درد فوتبال ما این است و باعث می شود به امثال ما تیم ندهند.

    شما چند سالی هم در تیم های پایه پرسپولیس فعالیت داشتید؟

    من ٩ سال آن جا بودم. هنگامی که طاهری مدیرعامل پرسپولیس شد، گفت من از قیافه بازیکنان دهه ٦٠ خوشم نمی آید! البته مطالباتی هم داشتیم که پرداخت شد؛ البته می دانست اگر پول ما را ندهد، برایش گران تمام می شود!

    خیلی ها تیم فعلی پرسپولیس را با تیم دهه ٦٠ که شما هم عضوی از آن بودید، مقایسه می کنند. چقدر این قیاس را واقعی می دانید؟

    از طرف من بنویسید تیم فعلی انگشت کوچک تیم دهه ٦٠ هم نمی شود. اگر این بازیکنان در تیم دهه ٦٠ بودند، شاید فقط سیدجلال یک نیمه بازی می کرد و طارمی هم ٥ دقیقه می توانست در آن تیم بازی کند. به عنوان نمونه جای امثال عربشاهی و پنجعلی چه کسی می توانست به میدان برود؟ البته این تیم هم روان بازی می کند و قهرمان هم شده است هست. با این حال در هر بازی باید ١٢ تا گل بزنند ولی در آخر یک گل به زور می زنند.

    شاید خیلی ها تیم دهه ٦٠ را یادشان نیاید. راجع به آن دوره پرسپولیس زیاد صحبت کنید.

    اول از همه تفاوت ما با الان این بود که لیدر نداشتیم. یک «ممد بوقی» هم داشتیم که خدابیامرز هیچ پولی هم نمی گرفت. اول پروین را تشویق می کرد و بعد هم به بازیکنان تک به تک روحیه می داد. الان اکثر لیدرها هر چقدر زیاد سبیل ارزش به وسیله بازیکنان و مربیان چرب شود، زیاد آن فرد خاص را تشویق می کنند. البته بعضی از این لیدرها هم سالم هستند و بعضی دیگر هم خط می گیرند. درواقع تفاوت مهم ما با این نسل نبودن پول در آن دوره بود. یادم می آید استقلال را در دربی ٣ بر صفر بردیم و کسی نبود به ما پاداش بدهد. علی آقا به من گفت بیا به بازار برویم و جهت بازیکنان پول جمع کنیم تا شاید نفری ٥ هزار تومان به هر نفر برسد. آنهایی که تیم دهه ٦٠ را یادشان هست، همین حالا هم آن قدر که ما را تحویل می گیرند، با بازیکنان نسل تازه کاری ندارند.

    قطعا شما و برادرتان شدیدا هوای همدیگر را هم داشتید؛ اگرچه در دو تیم رقیب بودید.

    باور کنید اگر مهدی الان بازی می کرد، باید حداقل ٢ میلیاردو٥٠٠ میلیون پول می گرفت. در تیم ملی کنار هم بازی می کردیم و چون من بزرگتر بودم، هر چیزی به مهدی می گفتم گوش می کرد. من پشت مهدی بازی می کردم و هوایش را هم داشتم.

    چه شد که دو برادر با حضور در دو تیم استقلال و پرسپولیس مسیرشان را از هم جدا کردند؟

    به نظرم قسمت بود که این اتفاق بیفتد. دقیقا برعکس دوران کودکی که من طرفدار تاج بودم و ناصر حجازی و علی جباری را دوست داشتم، پرسپولیسی شدم. مهدی هم علی پروین را دوست داشت و استقلالی شد. البته هنگامی که با پرسپولیس قرارداد بستم و ١٠ دقیقه بازی کردم، عاشق پرسپولیس شدم. در نسل فعلی هم هستند بازیکنانی که آرزوی ارزش در پرسپولیس بوده و حالا در استقلال بازی می کنند یا برعکس.

    احبار ورزشی – شهروند

    واژه های کلیدی: زندگی | فوتبال | استقلال | فوتبالی | استقلال | بازیکنان | پرسپولیس | پرسپولیس | فوتبالی ها | فوتبالیست ها


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار